یکسال شش ماه
پانی مامان از اول اردیبهشت داره میره مهد کودک.
امروز دو ساعتی اونجا بودیم. هفتا دوست بامزه داره .امیدوارم بهش خوش بگذره.
لغتنامه پانی: سیب سیب= سیب زمینی(خیلی هم دوست داره)
مساک= مسواک ، خدوش= خرگوش ، پانیشا= پانیسا
شیرین کاری: شبا که داریم میخوابیم تند و تند مامانو بوس میکنه که هاپو رو صدا نکنم.
رفتیم دکتر هم هی بوسم کرد که زود از اونجا بریم.
92/2/15
دختر مامان دو روز هم نرفته مهد که خانم خانما ویروس گرفته .. این دو هفته من و پانیسا همش تو
مسیر دکتر بودیم. بچم آب شده. مامانی و آقایی هم رفتند زیارت مکه دوشنبه ایشالا بر میگردند .یه عالمه سوغاتی میخوان برامون بیارند... آخ جون....
شیرین کاری : بابایی رو میزنه بعدش با تعجب میگه چی شده ؟؟ چی شده؟؟
با نازو ادا می گه پی پی تردم = پی پی کردم ، تخووخ = تخم مرغ ، بنشته = نوشته ،
دارتون بزار = کارتون بزار ، سید دی = سی دی ، خوشدل = خوشگل
مراسم ولیمه حاجی ها
عسل مامان با دختر خاله ها (حاج خانما ) سمت راست نازنین سمت چپ ثمین
شلوار نازنین و ببینید .. خانم یه کم لجباز هستند و در مهمانی 600 نفری شلوار تو خونه
پوشیدند... به آقا جونش رفته مرغش یه پا داره...
همه دلشون واسه مامان پانیسا سوخت ... چون پانی خانم خانما یه لحظه هم از بغل مامانش
پایین نیومد ( از کت وکول افتادم )
پانیسا خانم تیتیش مامانی از آب دراومد دیگه نمی زاریم بره مهد . قرار شده پیش مامانیش
بمونه تا حالا دو سالش هم تموم بشه.
شیرین کاری : به همه میگه " پاشووو پاشووو " که چی ؟ بعدش باید بچرخی مثلا نانای .
بهش میگم برو بابا رو بووو کن ... شروع میکنه دهنو باز میزاره رو شکم باباش
بووووووووووووووووووووو
خراب کاری : تا حالا دو تا از کرم های مامانی رو برداشته مالیده رو دست و پا و آیینه ووو اسب؟؟
آخه واسه چی رو اسب دیگه مالیدی....ها ؟ خوشدل کرده.
لغت نامه : خوشدل = خوشگل ، بگیلش = بگیرش ،گل گل گل =قل قلی قل قلی ، تازه باباش
بهش میگه جیگرسا خودشم دیگه راه میره میگه جیگر سا ،
از همه مهتر خیلی خیلی خوشگل میگه :
خداسس = خداحافظ